blogreader.ir/search/داستان+به+زور+گذاشتن+شیاف
ما به شما بازی آنلاین جام رو پیشنهاد میدیم می توانید تیم خود را مربیگری کنید و با قهرمان شدن در لیگ سکه طلا جایزه بگیرید. . داستان به زور گذاشتن شیاف.
www.ir-med.com/story-medicine/item/3094-داستان-شیاف
به هر حال من پیش مامان بودم و به شدت هم مامان درد داشت و عملش هم افتاده بود به روز بعد.شب پرستار اومد و یه سری قرص گذاشت و گفت اینا رو ساعت فلان بده بخورن.من هم راس ...
www.isaarsci.ir/short%20story%20sci/short%20story%20sci41.htm
يبوست وانباشتگي مدفوع يكي ازآن مشكلاتي بود كه به دليل عدم آگاهي از نحوه مقابله با آن ... چندبارهنگام گذاشتن شياف به دليل خم شدن به سمت جلو وبه هم خوردن تعادلم زمين خورده بودم كه با خوش شانسي جان سالم به دربردم . ... هفته آينده روز چهارشنبه خوبه !
mohsen-naseri.buy0.ir/.../داستان+امپول+زدن+و+شياف+گذاشتن+پر+درد+در...
نتيجه جستجو براي "داستان امپول زدن شياف گذاشتن پر درد در محل" - تعداد نتايج: .... رفته بودم اونجا در درمونگاه کار تزریقات صلواتی رو به عهده داشتم روز اول بچه های ...
یه بار 10 سالم بود واون زمان هر وقت مریض میشدم مامان بابام به زور منو می بردن دکتر ... و اینا بود چند باری هم شیاف گذاشتن واسه بچه های کوچولو به پستمون خورده بود .
rangezendegi.persianblog.ir/1388/8/
۲۴ آبان ۱۳۸۸ ه.ش. - بابا هم چشمهای خواب آلوش رو به زور باز کرد و گفت :خوب چی کار کنیم؟ ... و گفت که باید یاد بگیرم قرص رو قورت بدم. ... سریع برام شیاف گذاشتن.
tinasss.blogspot.com/2012/07/blog-post.html
۱۴ تیر ۱۳۹۱ ه.ش. - بعد از چند ثانیه تموم شد و به زور تونستم از جام پاشم و خودمو جمع و جور کنم ...... سلام بچه ها میخوام ادامه داستان آمپول خوردن و شیاف گذاشتن توسط دختر ...
www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=162857
۱۵ دی ۱۳۹۰ ه.ش. - 18پست - 7 نویسنده
هفته پيش به زور شياف گليسيرين و شربت انجير و پودر پيدرولاكس شكمش كار كرد. .... خوشم اومد چون خوشمزه بود دخترم زود ميخورد ولي موقع شياف گذاشتن برنامه داشتيم انقدر جيغ ميزد. ... عزيزم داستان بچه خودمو ميگم كه بعدش دعام كني .
kian1388.blogfa.com/post-5.aspx
۲۳ خرداد ۱۳۸۸ ه.ش. - کیان و نی نی - روز بزرگ - - کیان و نی نی. ... و یکیشم فرداش که برام شیاف گذاشتن دردم غیرقابل وصف بود به شهریار می گفتم که زنا خیلی بدبختن ...
parmin.persianblog.ir/tag/من_و_دخترم
چند روز پیش موقع رایت سی دی گیر داده بود به کامپیوتر و میخواست که دکمه سی دی درایو را بزنه. محکم بهش گفتم .... شیاف گلسیرین هم که چند تایی داد واسش ! پودری که گفتم واسه تخلیه ..... (این روایت براساس یک داستان واقعی میباشد! ابرو ). چند روز پیش ... از ابتدا هدفم گذاشتن این عکسا تو وبلاگ نبود اما دیدم جالب شد دلم نیومد نذارم!
www.najvaye-daroni.blogfa.com/?p=2
سرما خورده بودم رفتیم دکتر این دکتره هم که تا به مریضاش آمپول نده شبش روز نمیشه دوتا تقویتی داد ... دو تا قرص و يه شربت بهم داد ولي چند دقيقه بعد همرو بالا اوردم.
www.najvaye-daroni.blogfa.com/
بعد 10مین رفتم طبقه بالا{اگه فکرکنید عمو صدام کرد و من به زور و اصرار همه ... یه پلاستیک دستش بود توش دوتا شیشه شربت و چندتا بسته قرص ویه تعدادی امپول بود. ..... سلام به همه امیرم همخونه مدیریت وب این داستان هم مربوط میشه به چند سال پیش و ...
khateratemrooz.blogfa.com/post/167
امپول زدن و سرم وصل کردن پانسمان و اینا بود چند باری هم شیاف گذاشتن واسه بچه های کوچولو به پستمون خورده بود . اصن خیلی بد بود کاراموزیش خداروشکر که تموم شد.
hediyeh1390.niniweblog.com/cat1.php
... رو تخت خوابوندمت و خانوم دکتره اومد و برات سوند گذاشتن من میترسیدم که بیدار شی و ببینی نیستم گریه کنی ... و اما چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آفرینش ... عروسکاتو میندازی رو پات و داستان میگی بهشون بغل ... دستشویی کنین رفتیم داروخانه شیاف بیزاگودیل داد که به کمک اون راحت شدی یکی دو روز گذشت بعد بازم اون ...
۶ آبان ۱۳۹۳ ه.ش. - من وقتی پریود میشدم هم باید دو روز مسکن میخوردم تا بتوانم به مدرسه بروم و .... خانم صابر سالین» مثل ماجرای «آفتابه بیاور» در داستان شیر و آدمی، این یکی از آن جمله .... «برات مسکن و شیاف آنتی همورویید و آنتی بیوتیک نوشتم. ...... موقع گذاشتن آیودی یک کم کارمون سخت میشه» و وسیله فلزی را بست و بیرون کشید.
falco.persianblog.ir/post/156/
... به خواندن ادامه ندید ... راستش این داستان از روز شنبه عصر دو هفته پیش شروع شد. ... شب حدود ساعت هفت هم مجبور به گذاشتن شیاف شدیم. در ضمن قرار بود که پسرک ۵ ...
www.okhtapoos.ir/banavan/aldmak/8.html
بعد از چند ثانیه تموم شد و به زور تونستم از جام پاشم و خودمو جمع و جور کنم ...... سلام بچه ها میخوام ادامه داستان آمپول خوردن و شیاف گذاشتن توسط دختر عمه بابام براتون ...
khateratemrooz.tarnical.ir/
قشنگ معلوم بود داییم داره به زور میبرم. ... ازبس لی لی به لالات گذاشتن لوس شدی. .... خیلی شرمندم میکنند دمر شدم و دایی تو بغل مامانم شیاف رو گذاشت یکم میسوزوند که ...
www.daneshju.ir/forum/sitemap/t-95723.html
۲۴ شهریور ۱۳۸۸ ه.ش. - 100+پست - 30 نویسنده
یه روز یه ضبط صوت به من داد با یه نواری که توش بود با کلی خواهش ... چند جوان یک پسر حدودا 22 ساله را آوردند که چند عدد قرص آرامبخش خورده بود . ... دوستان این همه این دوست عزیزمون اصرار کردن تعداد کمی خاطر هاشونو گذاشتن یعنی واقعا کسی تو بیمارستان بستری نشده و از ...... این داستان ربطی به بیمارستان نداره.
69e.ir/shortstory-dastanak-story-beautiful-love-funny/
داستان کوتاه,داستان های کوتاه,داستان های کوتاه عاشقانه,داستان کوتاه عاشقانه زیبا ... آموزش دوست یابی جدید دوستان جدید پیدا کنید قرص لاغري اسليمينگ جدیدترین اظهارات هاشمي ... متن نامه ای که دختر عاشق به اقای احمدی نژاد نوشته بود چنین است جناب آقای دکتر احمدی نژاد، محرم ترین رئیس جمهور دنیا سلام. ... سوالات روز قیامت چگونه است.
magifa.com/detail/1868544/article/2
دو سه روز پیش حالم بد بود با مامانم رفتیم دکتر دکتره 4تا آمپول بهم داد و گفت دو ... آمپول رو به سختی تزریق کردم اونم داد می کشید منم نمی تونستم آرومش کنم! ... داستان امپول زدن شیاف گذاشتن خاطرات آمپول زدن و شیاف خاطره شیاف گذاشتن آمپول زدن .
www.cloob.com/u/goodweb/11141149
۳۰ دی ۱۳۸۹ ه.ش. - ماجرای انفولانزا گرفتن من و شیاف های لعنتی …! ... چشمتون روز بدنبیه انفولانزا گرفتم اونم از نوع جدیدش که گاو صد منی روزمین ... دکتر گفتهر چی فکر کردم چی شمارو زنده نگه داشته فکرم به جایی ... سر کار گذاشتن سر کار گذاشتن.
zanbaba88.blogfa.com/8909.aspx
داستان شیرین دایی جان ناپلئون را که خاطرتان هست ؟ .... و بعد از ارسال دو فشنگ شياف به مقصد نهايي از ما پرسيدند امري نداري عزيزم ؟ ... و جالب بچه هاي بستري در بخش بودند كه همگي مادرانشان همراهشان بودند شب و روز و طفلك بچه ها همه ريغو ..... قدمشان روی چشم اما ما حتی سوار بر الاغ برمی گردیم که دیگر جانی در بدن نداریم برای مایه گذاشتن .
www.parastar86.blogfa.com/
ابتدای داستان بر اساس اتفاقاتی ست که از زبان دختر،خلاصه برایمان بازگو شدُ ما هم به ... هر چه تمامتر چاه را نشانه میگیردُ با شییییییییرجه به داخل چاه فرو میرود تا روز دختر را .... گفتند چند بسته قرص مصرف کرده البته این بار هم شک داشتیم که قرصی مصرف .... چرا من برای در میون گذاشتن اتفاقات زندگی امین و ثریا انتخاب شده بودم.
www.bargozideha.com/tag/خاطرات-تلخ-اما-شیرین
ما هم قرار بود دو روز بعد بريم واسه همين شب يا تخم مرغ ميخورديم يا پيتزا. ... به محض اينكه سرماشو حس كردم جيغ كشيدم وپامو اوردم بالا و خورد به شونه ي كيارش. ... سیلین 3 3 6 و یه سرم نوشت که آمپول تب بر رو بریزه توش و کلی شربت و شیاف. ... و ممنون از همه اونای که خاطره تو خصوصی گذاشتن حتما حتما به اسم خودتون تو وب ثبتش میکنم ...
ghasedakemehr.blogfa.com/category/5
به خانوم پرستار گفتم ممکنه همسرم بیاد داخل که موافقت نکرد!!! گفتم من شنیدم ... سن حاملگی بر اساس معیارهای BPD، شونزده هفته و چهار روز و طبق FL، شونزده هفته می باشد. جنسیت هم که .... اینم داستان تعویض دکتر ما. تصاوير ..... اولش برام یه شیاف گذاشتن و فکر کنم آمپول هیوسین برام تزریق کردن و نمونه برداری شروع شد. درد خیلی ...
iranwiki.net/detail/1798797/article/4
خاطرات تلخ شیاف گذاشتن - آیا می دانستید با هر نظر گذاشتن یک انسان را خوشحال می ... پخش زنده جدیدترین اخبار (این قسمت به صورت خودکار به روز رسانی می شود).
iranimag.com/detail/2010466/article/1
خواهرم رفت به پرستار گفت و اونها هم هرهر که مگه شیاف تا حالا ندیده؟ ... خاطرات وتجربیات شیرین پس ازسقط 2 - صفحه 1 - نی نی سایت بعد از کلی زور زدن و فشار دادن و کمک ماماها ... شکم و پاهام گذاشتن و بعد آمپول بیهوشی رو زدن و من بلافاصله بیهوش شدم.
www.mardoman.net/health/constipation/
زور زدن هنگام دفع مدفوع و یبوست مزمن میتواند به بواسیر یا .... نکته: مسهل ها به اشکال خوراکی (پودر، شربت، قرص و کپسول) و یا شیاف موجود میباشند. نکته:روغن ...
شهر عکس
[ بازدید : 3821 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما : ]